سلام به همه دوستان.
به بهونه دستشویی با 5 تا از دوستام اومدیم پشت مدرسه بعد از دیوار رفتیم بالا رفتیم اونطرف دیوار.سیگارامونو روشن کردیم شروع کردیم به کشیدن که یهو دیدیم که مدیرمون که تو ماشینش نشسته بود داره واسمون از دور بوق میزنه و دست تکون میده.بی معرفتا لومون دادن.
از دیوار پریدیم تو مدرسه که دیدیم ناظممون ایستاده داره خوشامد میگه و اسمامونو یادداشت میکنه.
تا یک ماه با مدرسه و ننه باباهه داستان داشتیم.
امان از رفیق ادم فروش